سمت چپ: سپیتا؛ سمت راست: یاسی / عکس: الهه یوسفی صالح
سپیتا: وقتی می گویید دوچرخه یاد شمال میافتم؛ یاد دوچرخه سواریها به خیر. اما از دوچرخه خاطره دیگری هم دارم: همیشه عکسهای دوچرخه را درمیآوردم و در یک آلبوم میچسباندم. یکی از عکسهای دوچرخه را خیلی خیلی دوست داشتم، موقعی که آلبومم گم شد خیلی ناراحت شدم. « ای کاش آن عکس را در روز تولد دوچرخه دوباره چاپ میکردید.»
یاسی 17 ساله: وقتی بچه بودم سوار دوچرخه می شدم، وقتی بزرگ شدم دوچرخه میخواندم. من عاشق چیستانها و سرگرمیهای دوچرخه هستم. در سالروز تولد دوچرخه به او میگویم که: «همیشه کسانی که سوار دوچرخه هستند از پیادهها جلو میزنند.»
فرشید ،15 ساله: دوچرخه یعنی مسابقه! من الان دیگر دوچرخهسواری نمیکنم، دوچرخه هم نمیخوانم، ولی الان که نگاه کردم از صفحه ورزشی دوچرخه خوشم آمد.« دوچرخه تولدت مبارک، امیدوارم همیشه همین طور بمانی.»
سروناز، 15 ساله: دوچرخه یعنی دو تا چرخ، یعنی چرخیدن در بولوارهای وکیل آباد مشهد و زمین خوردن و شکستن دست! دوچرخه یعنی شعر و سرگرمی و یک عالم مطلبهای خواندنی! من یکی از خوانندههای پرو پا قرص دوچرخه هستم: «دوچرخه تولد هشت سالگیات مبارک؛ امیدوارم 18 ساله بشوی!»
سمت چپ: محسن؛ سمت راست: بهزاد
محسن،16 ساله: دوچرخه مرا یاد عشق و طبیعت میاندازد و این که تا 10 سالگی دوچرخه سواری یاد نمیگرفتم.« دوچرخه ! happy birth day to you در سالگرد هشت سالگیات یک کاری کن تا من بیشتر بشناسمت.»
بهزاد، 17 ساله: دوچرخه مرا یاد تصادف میاندازد. چهار سالم بود که با دوچرخه ماشین بابام را خط انداختم و کتک خوردم. پنج سالم بود که از دوچرخه افتادم و دستم شکست. اما نشریه دوچرخه را میخوانم . درکل به نظرم نشریه اش بهتر از خودش است!! تازه شعرهای سهچرخه را هم برای برادر کوچولویم میخوانم. «دوچرخه زمستان، واسه تولد تو میخونم؛ فقط به خاطر تو.»
صدف، 15 ساله: به به! گشتن تو پارک با دوچرخه چه قدر کیف میده! نشریه دوچرخه را میخوانم . صفحه چشمهها را بیشتر از همه دوست دارم.«تولدت مبارک دوچرخه!»